دکتر محمدرضا اعتباری، دکتر ناصر فقهی فرهمند، دکتر سلیمان ایران زاده،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه: ریسک اعتباری یکی از مهمترین موضوعات سیستم بانکی است که میتواند باعث بروز بحرانهای مالی و اقتصادی در سطح خرد و کلان شود. بر همین اساس تعدادی از مطالعات انجام شده نشان داده اند که متغیرهای اخلاقی میتوانند ریسک اعتباری بانکها را به حداقل برسانند. با این وجود مطالعات تجربی زیادی در این خصوص در دسترس قرار ندارد. بر همین اساس هدف این تحقیق، بررسی مولفه های اخلاق کسب و کار بر اساس وضعیت اعتباری مشتریان حقوقی بانکها میباشد.
روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای پسرویدادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشتریان حقوقی بانک پاسارگاد شمال غرب بوده که قبل از سال ۱۳۹۸ تسهیلات اعتباری از بانک دریافت نموده اند. حجم نمونه آماری ۱۵۷ مشتری حقوقی تعیین شده که به دو گروه مشتریان جاری و سررسید گذشته تقسیم شده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و ضریب الفای کرونباخ تأیید شده است. به منظور تحلیل داده ها نیز از روشهای آنالیز واریانس چند متغیره و ازمون میانگین دو جامعه مستقل استفاده شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان میدهد که بین مولفههای اخلاقی کسب و کار در بین مشتریان جاری و سررسید گذشته تفاوت معنیداری وجود داشته است و میانگین امتیازات مشتریان جاری بیشتر از مشتریان سررسید گذشته بوده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که مولفه های اخلاقی توان تعیین وضعیت اعتباری مشتریان حقوقی را داشته و لازم است در مدلهای ارزیابی ریسک اعتباری از مولفه های اخلاقی استفاده شود. توجه به این مولفه ها در اعطای اعتبار میتواند باعث کاهش ریسک اعتباری شود.
عیسی حسین زاده، دکتر مجتبی رمضانی، دکتر عباسقلی سنگی نور پور، دکتر حسین عماری، دکتر ناصر فقهی فرهمند،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه: یک سازمان زمانی می تواند به اهداف خود دست یابد که کارکنان و مدیران آن بر اساس شایستگی و اخلاق مداری پله های ترقی سازمانی را طی کنند. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی شایستگی و اخلاق مداری با رویکرد جانشین پرور در صنعت بانکداری
می باشد.
روش: پژوهش حاضر کیفی- اکتشافی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق خبرگان، اساتید و کارشناسان سیستم بانکی آگاه به مدیریت دولتی و مفاهیم اخلاق حرفه ای بودند. از میان آنها ۱۵ نفر با روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق بود. و در نهایت داده ها با روش کد گذاری های سه گانه با نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصله نشان می دهد ۱- در بررسی ابعاد شایستگی با رویکرد جانشین پرور در صنعت بانکداری تعداد ۶۱۹ کد حاصل شد که در مرحله بعد از کدهای انتخاب شده ۸ مولفه احصاء گردید که نهایتا این مولفه ها نیز در ۶ بعد طبقه بندی شدند و در نهایت ۶ بعد اصلی (شایستگی های اخلاقی، روانشناختی، حرفه ای، اجرایی ، فنی و رهبری) در قالب ابعاد شش گانه الگوی شایستگی ها با رویکرد جانشین پروری در صنعت بانکداری جای گرفتند.
نتیجه گیری: الگوهای شایستگی با تاکید بر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی در قالب شیوه ای نو برای یکپارچه کردن اقدامان حوزه منابع انسانی به کار می رود . در پژوهش حاضر مشخص شد اساسی ترین مولفه های شایستگی، اخلاق مداری، شایستگی روانشناختی، شایستگی های حرفه ای، اجرایی و فنی و توانایی های رهبری است.
آقای سیف الله زنجانی حسنلوئی، دکتر ناصر فقهی فرهمند، دکتر موسی رضوانی چمن زمین،
دوره ۱۹، شماره ۰ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه: امروزه شناخت روش تفکر سیستمی اخلاقمحور و کاربرد آن در مواجهه با مسائل روزمره بیشتر احساس میگردد. این پژوهش با هدف شناخت عوامل موثر به منظور تعیین اولویت راهکارهای استقرار تفکر سیستمی اخلاق محور در کارخانجات قند و شکر شمال غرب کشور انجام شده است.
روش: پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر رویکرد استقرایی بوده و براساس ماهیت، توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری ۴۰۰ نفر بوده و بر اساس جدول کرجسی- مورگان ۱۹۶ نفر بعنوان نمونه انتخاب شدهاند. ابزار پرسشنامه محقق ساخته شامل ۵۷ گویه بود و دادهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی استخراج و تحلیل شدند. جهت تعیین روابط اثرگذاری و اثرپذیری متغیرها به منظور تشخیص اولویتهای تصمیم سازی، از میان خبرگان حوزه تفکر سیستمی ۷۵ نفر انتخاب و بر اساس پرسشنامه استاندارد نسبت به انجام مقایسه زوجی و تعیین شدت اثرگذاری عوامل بر یکدیگر به منظور ساخت ماتریس تصمیم اولیه اقدام نمودند. برای تحلیل از تکنیک دیمتل استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، تعداد ۱۰ عامل مورد شناسایی قرار گرفت. بر اساس نتایج دیمتل پنج عامل شناسایی شده تحقیق در گروه اثر گذار و پنج عامل دیگر در گروه اثر پذیر تفکیک گردیدند.
نتیجه گیری: امروزه شناخت تفکر سیستمی و تجهیز به آن ضرورتی برای درک بهتر پدیدهها به شمار میرود که ضرورت داشتن چنین تفکر و بینشی در سازمانها بیشتر احساس میشود زیرا در صورت فقدان یکپارچگی، سازمان به هدف خود نائل نمیگردد و بیشک در این راه توجه به ارزشهای اخلاقحرفهای میتواند سطح این یکپارچکی و انسجام را افزایش دهد.